پایان پریشانی

اینجا پایان پریشانی من است...

پایان پریشانی

اینجا پایان پریشانی من است...

اینجا دفتر خط خطی های ذهن منه!
باید بنویسم تا بتونم به افکارم نظم بدم...تا بتونم از این سردرگی ها در بیام...

آخرین مطالب

علی علیه السلام، حق بود...قاتل علی، فرق حق را شکافت
حسین علیه السلام، حق بود...قاتلین حسین، سر حق را بریدند...
گریه بر حسین و علی، گریه بر زیر پا گذاشتن حق است...
نکند من هم با اعمالم حق را زیر پا بگذارم که هر جا که حقی را زیر پا گذاشتی، امام زمانت را کشتی...

شب نوزدهم رمضان ۹۶



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 28 خرداد 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۴
تبسم **

دلم می خواد بنویسم...از دردی که سالهاست تو دلم بود...از حرفایی که هزاربار تو ذهنم بهش گفتم...حرفایی که بارها نوشتمشون تا خالی بشم ...از کاغذهایی که غمم رو تاب نیاوردن و ریز ریز شدن!...
از آرزوهایی که برای بودنش داشتم...از انتظاری که برای رسیدن خبری...پیامی...نشانی...کشیدم...
از کشمکشهای درونم...
از حسی که شبیه هیچ حسی نیست...
از علقه ای که روز به روز، لحظه به لحظه پخته تر و ریشه دارتر میشه...
از عشقی که حالا می تونم بگم آسمانی شده...
از سرگردانی ها و بلاتکلیفی ها...
از شیرینی این عشق عجیب...
از حرفهایی که هیچ وقت تموم نمیشه...
از حرفایی که باید تو دل بمونن و به زبون نیان...
...
از دیروز که بلاخره قفل دلمو شکوندم و هر چی تو دلم بود، بدون سانسور گفتم و گفتم...خالی شدم و یه نفس راحت کشیدم...

ولی نشد چیزی که فکر می کردم...این درد شیرین و دوست داشتنی با گفتن درمان نمیشد...
انگار این قفل که شکسته شد آتیش دلم زبانه کشید و همه وجودمو سوزوند...

حالا دیگه می دونم این عشق برای همیشه با من و کنار من خواهد بود...این عشق با ذره ذره وجودم عجین شده ! طوری که انگار از ازل با من بوده و تا ابد خواهد بود...!
این عشقیه که رفته رفته پخته شده...رسیده و وصل شده به سرچشمه...
حالا دیگه این عشق برام مقدس و دوست داشتنیه...
و برای حفظ این عشق مقدس تلاش خواهم کرد...



تاریخ جمعه 12 خرداد 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۳
تبسم **

خیلی سخته همیشه دور و برت شلوغ باشه و تو بین این همه آدم تنها باشی...انگار از همه بریدی...وقتی کسی نباشه که تورو بفهمه...وقتی نتونی دردتو به کسی بگی...وقتی لبت می خنده و دلت پر از غصه است...وقتی تنهایی و بی کسی رو با تمام وجودت حس می کنی...
دلت فقط به وقت سحر خوشه...!
اون وقته که می تونی بدون هیاهوی بیرون...بشینی و براش حرف بزنی...بگی و گریه کنی...اشک بریزی و دردتو بگی...
اونقدر بگی و بگی تا دست مهربونشو روی سرت احساس کنی...!
انگار بهت میگه آرووم باش...اینروزا هم می گذره...!
انگار میگه تو تنها  نیستی، خودم باهاتم...! 
میگه دردتو می فهمم...میگه تا منو داری غصه تنهایی نخور...!
میگه غصه چی رو می خوری؟! من حواسم به همه چی هست!  من عاشق بنده هامم...من جبّارم...نگران نباش جبران می کنم...به من اعتماد کن...!
تو بغلش گریه می کنی تا آرووم میشی...
انگار شارژت می کنه تا روز بعد...!
شارژ که شدی، روز که شروع شد می تونی عاشقی کنی...می تونی با دل پر دردت بخندی...می تونی محبت کنی حتی وقتی تلخ تلخی...!
می تونی بی دریغ دوست داشته باشی...چون وصل شدی به مهربون مهربونا...
چون خودش شارژت کرده...!



  تاریخ جمعه 5 خرداد 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۲
تبسم **

همه خوب میفهمیم
عاشقی ادعای ساده ای نیست...! خیلی هامون لاف عاشقی می زنیم ولی در واقع عشق رو نشناختیم...
مدتها پیش حتی معنای عشق رو درک نمی کردم...عشق در یک نگاه  و درد هجران و تجربه عشق داغ و پرهیجان و آرزوی وصال و...حالا میفهمم انگار فانتزی  بودن برام...یه احساس خوشی زودگذر به همراه درد تقریبا موندگار وطولانی...
خب گذر زمان و پستی و بلندی زندگی و انتخاب هایی که باید برای زندگی می کردم، کمکم کرد به یه تعریفی از عشق برسم...
الان می تونم بگم عشق واقعی، صددرصد نیاز به شناخت داره! 
تا کسی رو نشناسی و بهش معرفت نداشته باشی نمی تونی ادعا کنی که عاشقشی...!
بایدراهو رفت وبه ته شناخت رسید تا از اونجا بشه بهت گفت عاشق. 

عشق واقعی نیاز به از خود گذشتگی داره...کسی که خودخواهه نمی تونه عاشق باشه...عاشق به آخرین کسی که فکر می کنه خودشه! 

راستی
آدمهای بدبین نمی تونن عاشقی کنن... عاشق هر رفتاری از معشوق می بینه، برداشت مثبت می کنه! عاشق به همه چیز خوشبینه و همیشه نیمه پر لیوان رو می بینه!  عاشق نمی تونه درباره معشوق فکر بد کنه! ...به قولی هر چه از دوست رسد نیکوست!!! 

عاشق از کنار مشکلات زندگی راحت می گذره! انگار هیچ مشکل لاینحلی وجود نداره...!

خلاصه که عشق و عاشقی خیلی قشنگه ولی تا زمانی که بی منت و توقع باشه! 
همین که عاشق از معشوق توقع عاشقی داشته باشه...بنظرم ریشه های عشق خشک میشه و کم کم تبدیل میشه به کینه و نفرت...!

کسی که واقعا عاشق شد، بعد از یه مدت می فهمه عشق بازی با معشوق زمینی راضیش نمی کنه! 
کم کم این عشق انگار دلزدش می کنه...اما سردش نمیکنه چون توی کوره عشق پخته شده...

عشق یعنی ناز و نیاز! یعنی تمام وجودمان برای موجودی باشه که در اوج زیبایی و بی نیازی است!
موجود زمینی، کسی که هرچقدر هم زیبایی های ظاهری و باطنی اش بیشتر از ما باشه، به هر حال باز محدود و فانی است، و ارزش نداره ما همه عشقمون رو خرجش کنیم...!
اینجاست که آدم عاشق، می گرده دنبال یه عشق واقعی!
 معشوقی که هیچ نیازی در اون متصور نیست! معشوقی که هیچ خطا و اشتباهی نداره! معشوقی که نهایت زیباییه! معشوقی که هر چقدر بهش عشق بورزی باز هم کمه...!
وقتی به عشق واقعی رسید، اون وقت عاشقی معنای تازه ای پیدا می کنه...!

وقتی به اون   عشق وصل شد، معشوق  رو میتونه دوست داشته باشه حتی اگر از راه دور ،حتی بایک دعای خیر،حتی بایه قطره اشک...
عشق می ورزه بی منت...عاشقی می کنه حتی اگه در مقابل هیچ مزدی نگیره که هیچ گاهی چیزی جز دلشکستگی عایدش نشه...!
عاشقی می کنه و لذت می بره چون مقصودش چیزه دیگه ایه...!

اما مرز بین عشق و نفرت خیلی باریکه، باریکتر از مو...!
گاهی برای اینکه عشقت تبدیل به نفرت نشه و از این مرز نگذری، باید جون بکنی...!!!
چون زندگی بدون عشق، معنی نداره!

باعشق زندگی کن
بی عشق مرده بهتر

اگر چه عشق مرا پیر کرده, باکی نیست
خوشا به حال کتابی که زود کهنه شود
سید سعید صاحب علم




تاریخ جمعه 5 خرداد 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۱
تبسم **

تا آخر عمر
درگیر من خواهی بود
و تظاهر می کنی که نیستی
مقایسه
تو را
از پا در خواهد آورد
"من"
می دانم به کجای قلبت
شلیک کرده ام
"تو"
دیگر
خوب نخواهی شد!

(افشین یداللهی)

*** گاهی احساس می کنم هیچ وقت خوب نخواهم شد...!!!***



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 25 اردیبهشت 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۲۷
تبسم **



✔ انتظار .....!

این روزها عمرمان با شتاب سپری می ‌شود ؛ در هر کاری عجله داریم ؛ رنگی از آرامش در زندگی ‌مان نمانده است ؛ اما در یک چیز ، حسابی ‌بیخیال و آرامیم : " فرج مولایمان "......!

حال آنکه عجله در هر چیزی بد است ، ‌مگر در فرج ! چون یک لحظه تأخیر در فرج مساوی است با فرسنگ ‌ها دور شدن از حقیقت و دنیایی از دست‌ دادن کمالات.....!!!

" اللـــــــهم عجــــل لولیــــــــک الفــــــرج "




چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۲۴
تبسم **

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی‌ام را شب طوفانی گرداب گرفت

در قنوتم ز خدا«عقل» طلب می‌کردم
«عشق» اما خبر از گوشه محراب گرفت

نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت

کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می‌شود از حافظه آب گرفت؟!

فاضل نظری




نوشته شده در تاریخ جمعه 15 اردیبهشت 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۱۷
تبسم **

✔روزهای ولادت اهل ‌بیت (علیهم ‌السلام) زمان خاص برای بهره‌ برداری از محبتی است که به آن بزرگواران داریم.
 تولد برای ایشان ، این نیست که روح در جسمشان دمیده شود و به دنیا بیایند ؛ بلکه پراکنده شدن انوار وجودشان در زمین است...
 اگر هوشیار باشیم و این حقیقت را درک کنیم ، از قالب تنگ خودبینی و تفرقه ‌های درونی و بیرونی رها می‌ شویم  
و به نیروی حضور ولایت حضرات معصومین (علیهم‌ السلام) در ارتباط با خود و دیگران به وحدت می ‌رسیم ...

 پی نوشت: آیا تونستیم از برکات این روزها استفاده کنیم؟! یا همچنان در تکرار تهوع آور زندگی دنیایی گرفتاریم؟!




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 12 اردیبهشت 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۱۰
تبسم **

یا ابوالفضل العباس...سقای آب و ادب...مارا نگاهی از تو تمام است اگر کنی...!

یا باب الحوائج...





دوشنبه 11 اردیبهشت 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۰۸
تبسم **

اگر دل ما سرشار از محبت خدا هم باشد

ولی

در محیطی باشیم که همه چیز مارا یاد چیز دیگری می اندازد،

ناچار فکر و معرفت فراموش می شود!

فکر، ذکر می خواهد

ذکر، عهد می آورد

عهد هم عمل می آورد

و عمل تبدیل به یقین می شود...

استاد علی صفایی




یکشنبه 10 اردیبهشت 1396
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۰۶
تبسم **