وای برما...دم از انتظار می
زنیم و صدای العجل العجلمون گوش عالم رو کر کرده ولی هنوز سیصد و سیزده نفر
منتظر واقعی جمع نشدن که امام غریبمون بیاد...
مشکل از اون جایی شروع شده که من و امثال من به کمترین راضی شدیم و ارزش
وجودیمون رو زیر پا گذاشتیم و هر کدوممون منتظریم سیصد و سیزده نفر کامل
بشن! کسی نیست بگه چرا من جزو اونا نباشم...چرا من اونقدری رشد نکنم که دل
امام زمانم به من خوش باشه و روی من حساب کنه...
هیچ کدوممون امام زمانمون رو نشناختیم! هیچ کدوم عاشق نیستیم...
توی این دنیای وانفسا، هر کسی به فکر خودشه، به فکر منافعه خودشه که به
راحتی دور هم جمع میشن و با خیال راحت به امام معصوم و مهربونمون، به ولی
نعمت کشورمون توهین می کنن...با جملات سخیف هتاکی می کنن و دور هم می
خندند...ما که اسم خودمون رو گذاشتیم شیعه چی کار کردیم در برابر این
هتاکی؟! به جز نچ و نچ و چندتا لعن و نفرین...!
وقتی توی جامعه اسلامی این طوری دل امام زمان رو به درد میاریم، امام غریبمون به چه امیدی باید بیاد...؟!
مدتها پیش اهل دلی همیشه می گفت رأس دعاهات، دعا برای مقدم المأمول باشه!
مقدم المأمول، یعنی آرزوی مقدم داشته شده...!
اون روزها ضرورتش رو درک نمی کردم...تا همین چند وقت پیش اتفاقاتی افتاد
که فهمیدم ما همه چنان درگیر مشکلات روزمره شده ایم که فراموش کرده ایم
اکثر مشکلاتمون به خاطر غیبت امام زمانمونه...!
توی دعاهامون برای هر حاجتی دعا می کنیم ولی گاهی فراموش می کنیم حاجت اصلیمون رو از خدا بخوایم...
هر روز که از غیبت امام غریبمون می گذره، شاهد ریزش شیعیان میشیم...
جوونایی که اعتقادات قشنگی داشتن، توی مشکلات و گرفتاریهای دنیا، شک تو قلبشون جوانه می زنه...
وقتی یکی از عزیزانت، جلوی چشمت تو شک دست و پا بزنه و هر کاری بکنی
نتونی کمکش کنی؛ اون وقت می فهمی حاجت اصلیت چی باید باشه...! و فقط و فقط
باید برای چه کسی دعا کنی...اون وقت می فهمی مقدم المأمول یعنی چی...!